إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • سرّ اینکه این مبحث را انتخاب کرده‌ام، حوادثی است که در سالیان اخیر در پیرامون ما رخ داده است. مشخّصاً آنچه به حوادث تروریستی موسوم است و از دهه‌های پیش سر بر آورده تا اتّفاق مهمّ ١١ سپتامبر ٢٠٠١ و انفجار برجهای دوقلوی نیویورک که فصل جدیدی را در روابط بین‌المللی و رابطه‌ی میان جهان اسلام و غرب به‌ویژه امریکا رقم زد. لشکرکشی‌های امریکا به دو کشور افغانستان و عراق، زمینه‌ساز حوادث بعدی شد.

  • مدتهاست در اندیشۀ مقایسه میان کویریات علی شریعتی و اشعار و نوشته‌های عرفانی سهراب سپهری هستم.[1] شریعتی، متفکر و روشنفکر دینی معاصر، تأثیر شگرفی بر فضای اندیشگی و دینی ما گذاشته است. عموم دست‌نوشته‌های او که ناظر به دغدغه‌های وجودی و باطنی او بود، پس از وفاتش در قالب دو کتاب به نام گفتگوهای تنهایی و هبوط در کویر منتشر شد.  

  •  در مقالات «طرحواره‌ای ازعرفان مدرن ۱و ۲»، ربط و نسبت میان «عرفان سنتی» و «عرفان مدرن» و مؤلفه‌های وجود‌شناختی، معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی مقوله عرفان مدرن به بحث گذاشته شد. چنانکه آمد، می‌توان نسبت میان عرفان سنتی و عرفان مدرن را به تعبیر منطقیون، عموم وخصوص من وجه قلمداد کرد و فصل مشترک و مفترقی را میان آن دو سراغ گرفت.

  • پس از گذشت ۱۰ سال از سرایش «حجم سبز»، دفتر «ما هیچ، ما نگاه» منتشر شده؛ فضای اشعار این دفتر از این امر حکایت می‌کند که شاعر در فضایی بی‌ارتباط با تلاطم‌های سیاسی آن روز کشور به سر می‌برده؛ دهه‌ی پر تلاطمی که به انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ انجامید. از اینرو شاملو و براهنی در سپهری طعن زدند و گفتند که شعر او از جهان پیرامون منسلخ است و نسبتی با آنچه در جامعه می‌گذرد، ندارد. 

  •  

     در «طرحواره‌ای از عرفان مدرن(1)»[1 و 2] مؤلفه‌های وجودشناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی و اخلاقی عرفان مدرن به بحث گذاشته شد. برای ایضاح بیشتر حدود و ثغور «عرفان مدرن» و مؤلفه‌های آن و ربط و نسبت و تفاوت و تشابه آن با عرفان سنتی و کلاسیک ذکر نکاتی چند ضروری می‌نماید. در این مقاله به بسط مدعیات پیشین می‌پردازم.

  •  1 . از دیرباز بشر درباره دیگر ساحت‌های هستی و تنظیم رابطه معنوی و سلوکی خود با امر متعالی و «اقلیم گمشده روح» اندیشیده است. کسانی منکر ساحت برین‌اند و بر این باورند که جهان پیرامون به خود وانهاده شده و کور و کر است و در آن خبری نیست و از آن، رایحه خوش معنوی‌ به مشام جان نمی‌رسد.

  • عبادت سکوت

    06 اردیبهشت 1391

    خبر کوتاه بود و عبرت‌آموز؛ جان هیک، فیلسوف دین نامبردار و بلند آوازه‌ی معاصر در 90 سالگی روی در نقاب خاک کشید و برای همیشه این جهان را ترک کرد. هنوز دانشجوی داروسازی بودم که از طریق نشریه کیان با نام این فیلسوف دین آشنا شدم و کتابهایی از او را که به فارسی برگردانده شده بود، در مطالعه گرفتم؛ آثاری چون «درآمدی بر فلسفه‌ی دین» و «بُعد پنجم». پس از آنکه در اوایل دهه‌ی هشتاد شمسی برای ادامه تحصیل در رشته‌ی فلسفه عازم انگلستان شدم،

  • پروژه‌ی روشنفکری دینیِ دو دهه‌ی اخیر در ترسیم و نشان دادن نقشه‌ی راه موفق بوده و چارچوب و حدود و ثغور اصلاح گری دینی و نسبت آن با دیگر معارف بشری در زمانه‌ی کنونی را به نیکی ترسیم کرده و نشان داده است.

    چنانکه پیشتر نوشته‌ام، بر این باورم که می‌توان از برساخته‌ی « روشنفکری دینی» به نحو موجهی سخن به میان آورد و از آن تعیین مراد کرد.[1] از مباحث لفظی و دلالت شناختی که بگذریم، می‌توان چندین گفتمان را در دل سنت روشنفکری دینی ِ دهه‌‌‌‌های هفتاد و هشتاد شمسی از یکدیگر بازشناخت و تفکیک کرد.

  • اشاره: بسیاری معتقدند که جامعه‌ی ایرانی، جامعه‌ی بحران‌زده است. ابن بحرانها هرقدر هم بزرگ و تلخ باشند، در مسیر توسعه قرار دارند. باز کردن راهی درست به فردا، تنها با ارائه‌ی پاسخهای درست به آنها به دست می‌آید. روزنامه‌ی آرمان در راستای رسالت حرفه‌ای خود در نظر دارد، در سلسله گفتگوهایی به واکاوی موردی این بحرانها بپردازد. در نخستین برگ این پرونده، سراغ دکتر سروش دباغ رفته‌ایم و با او درباره‌ی مهمترین بحران انسان معاصر یعنی بحران معنا به گفتگو نشسته‌ایم.

  •  1. مرحوم مهدی بازرگان، قرآن پژوه، روشنفکر دینی، متخصص ترمودینامیک و سیاست‌پیشه‌ای بود که بیش از نیم قرن در فضای دینی، فکری و سیاسی این دیار فعالیت کرد و میراث گرانقدری از خویش برجای گذاشت. هم لوله‌کشی آب تهران مدیون زحمات بی‌شائبه او بود؛ هم نقش مهمی در جریان خلع‌ید ایفا کرد؛ هم آثاری چون سیر تحول قرآن، مطهرات در اسلام، راه‌طی شده، باد و باران در قرآن، بعثت و ایدئولوژی، بازیابی ارزش‌ها و انقلاب ایران در دو حرکت را به رشته تحریر درآورد؛ هم اهل ایثار بود و از شغل و پست دانشگاهی گذشت و طعم زندان را پیش از انقلاب چشید و هم اولین نخست‌وزیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.